سفیر

متن مرتبط با «آموزش راپل در تهران» در سایت سفیر نوشته شده است

دیدگاه فرمانده سپاه در سال سرنوشت 1365 برای پیروزی در جنگ:

  • در فروردین ماه سال 1365، سمینار «لبیک یا خمینی» با حضور مقامات عالیه کشور، با هدف بررسی شیوه تخصیص و بسیج منابع کشور برای جنگ برگزار شد. فرمانده وقت سپاه، محسن رضایی معتقد بود که تنها راه پیش روی کشور برای پایان دادن پیروزمندانه جنگ، بسیج همه نیروها و امکانات کشور است:"ما در فاو با ۱۵۰ هزار نیرو در مقابل ۷۰۰ هزار نفر از ارتش عراق جنگیدیم و به آن پیروزی درخشان نایل آمدیم. آیا نمی‌توانیم با ۱۰ برابر این نیرو ارتش عراق را منهدم کنیم؟" (1500000 نفر در قالب 1500 گردان)"ما تاکنون تنها از ۲ درصد از نیروهای مردمی و ۱۲ درصد از امکانات اقتصادی در جنگ استفاده کرده‌ایم و لازم است که بر اساس اطلاعیه قرارگاه خاتم الانبیاء جنگ کاملا مردمی شود و از کلیه امکانات دولت و مردم برای پیشبرد جنگ استفاده کنیم." (http://rajanews.com/node/213779)*** از این زمان است که با توجه به نیاز جبهه ها به نیرو طرح سهمیه اعزام از ادارات دولتی ، دانشجویان دانشگاهها ، طرحهای مصوب در آموزش پرورش به صورت جدی پیگیری شد و در زمینه سربازان وظیفه که تا کنون از میان بسیجیان با پذیرش سخت درون یگان های عملیاتی قرار می گرفتند به صورت سهمیه از میان نیروهای حوزه وظیفه به سپاه می پیوستند ؛ در زمینه شرایط سخت جنگ و تجزیه و تحلیل ماههای پایانی جنگ یکی از عوامل مهم به این نیروها اشاره می شود که انگیزه کافی مثل بسیجیان را نداشتند. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بغض در گلو مانده......

  • از جنگ  و دفاع مردم ایران می گویم برای انتقال تجارب و پیشگیری از جنگی دیگر  و این که جنگ آخرین راهکار جهت رسیدن به منافع ملی می باشد......از ژئوپلیتیک می گویم چرا که یگانه راه حل غلبه بر مشکلات امروز این کشور استفاده از مزایای بیشمار آن برای ایران است......می نویسم تا دیگران بجای ما ننویسند و سبب گمراهی تاریخ نشوند..... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • غلبه بر مهر مادری 

  • راوی: عزیز رنجبردر یکی از آموزش های بسیج "فرشید باقرزاده"را به پادگان آموزشی شهید بخردیان اعزام کرده بودم تا بعد از دوره آموزشی رهسپار جبهه شود، برادرِ او در عملیات فتح المبین،در فروردین 1361 شهيد شده بود. يك روز مادرش با بی قراری و مراجعه به بسیج مي خواست فرزندش را از پادگان آموزشی برگردانم و خیلی هم روی خواسته اش اصرار داشت؛ هر چه خواستم او را از کارش منصرف کنم، احساس و مهر مادری مانع راضی شدن او بود .وقتی دیدم حریف او نمی شوم جمله ای گفتم که جلوی اصرار او را گرفت. گفتم: من فرزندت را برمي گردانم ، ولی خودت باید روز قیامت جواب حضرت زهرا (س) را بدهی و اگر از تو پرسید فرق حسینِ من با پسر تو فرشید چه بود ، چه جوابی داري؟ ین را که گفتم انگار قفلی بر دهانش زده باشند دیگر نتوانست در جوابم چیزی بگوید .....بلافاصله گفت: حالا که این طور است دیگر کاری با او ندارم، بگذار فرشید هم به جبهه برود ، من نمی توانم روز قیامت جوابگوی حضرت زهرا (س) باشم.(منبع: زراعت پیشه،نجف ،تپه عرفان:خاطراتی از روزهای یکدلی و یکرنگی،مشهد،شاملو،1397)#فرهنگ_ایثار_شهادت #شهید_کورش_باقرزاده#مادران_شهدا#کتاب_تپه_عرفانhttp://telegram.me/safeer59http://www.safeer.blogfa.com بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سوالات و ابهامات در بررسی جنگ

  • سوالاتی که قرار بود بعد از رفع وضعیت فوق العاده جنگ توسط مسئولین امر جواب داده شود آیا پاسخ داده شد؟؟در بسیاری از کشورهای جنگ دیده مردان جبهه هایشان بزرگ خوانده میشوند و با احترام ویژه ای به آنها نگریسته میشود... به نظر میرسد چنین فرهنگ ارزشمندی در کشور ما عمومیت ندارد... چرا؟؟؟ چرا جانبازان آسایشگاه های موجود آنطور که بایسته و شایسته است شناخته شده نیستند؟ چرا همانطور که آنها با با طبق اخلاص سلامتی خود را تقدیم امنیت کشور نمودند تکریم نمیشوند؟؟امام چرا مجبور به نوشیدن جام زهر و پذیرش قطعنامه شدند؟؟چرا به مناطق جنگزده و جنگزدگان بعد از دوران دفاع مقدس توجهی نشد؟ چرا بعد از پذیرش قطعنامه دولت با جدیت پیگیر مطالبات پرداخت خسارت قطعنامه نشد؟؟؟چرا بعد از جنگ روحیه جهادی رو در اداره کشور و دولت ها ندیدیم؟چه چیزی باعث شد بزرگان جنگ و جهاد با حفظ روحیه جبهه کمتر در مسئولیت های کلیدی دیده شوند؟چرا مصدومین شیمیایی و سایر جانبازان با بی مهری حمایت پرداخت هزینه های درمانی خود مواجه شدند؟؟ چرا هر چه فاصله از دفاع مقدس بیشتر شد توجه به خانواده شهدا و ایثارگران کمتر و صرفا تبلیغاتی شد؟؟ چرا بعد از دفاع مقدس رزمندگان نتوانستند با نسل های بعد از انقلاب و جنگ ارتباط موثری برقرار کنند؟! چرا این همه تفاوت نگرشی در بین این نسلهای پی در پی مشهود است؟؟؟ چرا صدا و سیما محدود و با روایت واحد توسط طیف خاص از جنگ می گوید؟در دفاع مقدس جوانان تمایل بیشتری به حضور در مراکز مذهبی و یا حتی بسیج داشتند ولیکن به نظر میرسد که در حال حاضر این رغبت ها کمرنگ شده است...چرا؟؟؟ چرا در زمان جنگ با وجود محرومیتها و کمبودها قلب مردم نسبت به حال نزدیکتر و روابط بیشتر بود؟؟چرا فرهنگ دفاع مقدس برای مقابله با ناهنجاری‌ها, ...ادامه مطلب

  • بازمانده در دره قشن

  • حسین کرم نسب ششم تیر ماه 1366 در تپه شماره 1 قشن مشرف به شهر ماووت منطقه عملیاتی نصر چهار بودیم ، شب حدودً ساعت ۱۰ یک دسته ۳۰ نفره از گروهان قمر بنی هاشم ع از گردان فجر جهت تصرف تپه ای شماره 2 که عراقیها در آن مستقر بودند به راه افتادند در سراشیبی ارتفاع هنوز به میانه دو تپه نرسیده بودند که با نیروهای دشمن که کمین کرده بودند روبرو شده و درگیری سختی که با تبادل نارنجک همراه بود در گرفت و دسته فوق با تعدای شهید و مجروج مجبور به عقب نشینی شده و به تپه یک برگشتند. تعدای از پیکرهای شهدا نیز در منطقه جا ماند.من به بچه ها گفتم مجروحان را به عقب برده و تا امکان دارد برای فردا با برانکارد مهمات بیارند چون به احتمال قوی و بر اساس تجربه صبح احتمال دارد پاتک کنند و مهمات برای مقابله مورد نیاز است ؛ تا ساعت ۴ صبح داشتیم مجروحان را به عقب میبردیم .بعد از اتمام کارها روی دیواره سنگر کمی نشسته تا نفسی تازه کنم که در همین حال شنیدم بچه های گروهان با هم صحبت می کنند . گفتم: چه شده؟ گفتند: مهدی برکت که همراه نیروهای دسته خط شکن بوده در پایین دره مجروح شده و صدای او از ته دره برای کمک به گوش می رسد . گفتم: پس چرا کسی نرفته بیارش بالا؟ گفتند: گردان گفته صبر کنید تا نقشه ای بکشیم شاید تله باشد . گفتم : بابا یک ساعت دیگه هوا روشن میشه و دیگه نمیشه رفت چون دره پایین دقیقاً در دید و تیر دشمن بود ؛ من دیگه منتظر ننشستم و بدون اینکه به کسی بگویم حرکت کرده و از پشت تپه یک به سمت دره مابین خودی و دشمن رفتم و دلیل عدم گفتن به بچه ها هم این بود که اگر به بچه ها میگفتم من میرم آنها قبول نمیکردند و تعارف میکردند که خودشان بروند . آهست آهسته به سمت پایین در حرکت بودم در شیب تپه تعداد زیادی جسد عراقی و پیکر ش, ...ادامه مطلب

  • چقدر زود دیر می شود

  • حسرت همیشگی*حرف‌های ما هنوز ناتمام...تا نگاه می‌کنی:وقت رفتن استباز هم همان حکایت همیشگیپیش از آنکه با خبر شویلحظه عزیمت تو ناگزیر می‌شودآی...ای دریغ و حسرت همیشگیناگهانچقدر زوددیر می‌شود ............................توشه اندک و راه طولانی و سخت:یا ایهَا النَّاسُ انَّکمْ فی دارِ هُدْنَةٍ وَ انْتُمْ عَلی ظَهْرِ سَفَرٍ، السَّیرُ بِکمُ السَّریعُ، فَاعِدُّوا الْجِهازَ لِبُعْدِ الْمَسافَةِ.(كنزالعمال، 44163.)[ای مردم شما در خانه سکون و آرامش هستید، و در آستانه سفری می باشید، شما را به سرعت حرکت می دهند، پس کوشش خود را به خاطر دوری سفرتان بکار گیرید.]و حضرت امیر علیه السلام این گونه از آن ناله سر می دهد:آه مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُوُلِ الطَّریقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظیمِ الْمَوْرِدِ.(نهج البلاغه، حكمت 74 به ترتيب فيض‏الاسلام و 77 به ترتيب صبحى صالح)[آه از کمی توشه، و طولانی بودن راه، و دوری سفر، و عظمت مقصد]و ابوذر در کنار خانه خدا، این چنین به مردمی که در اطرافش اجتماع کرده اند پند و اندرز می دهد:لَو انَّ احَدَکمْ ارادَ سَفَراً، لَاتَّخَذَ فیهِ مِنَ الزَّادِ ما یصْلُحُهُ، فَسَفَرُ یوْمِ القِیمَةِ امَّا تُریدُونَ فیه ما یصْلُحُکمْ؟[اگر کسی از شما خواست سفری رود، توشه سفر به آنچه بکارش آید تهیه می کند، پس شما برای سفر روز قیامت از آنچه به کارتان آید چه تدارک دیده اید؟]شخصی برخاست و گفت ما را موعظه نما، ابوذر ادامه داد:صُمْ یوْماً شدیدَ الحَرِّ لِلنُّشُورِ، وَ حُجَّ حِجَّةً لِعَظائِمِ الْامُورِ، وَصَلِّ رَکعَتَینِ فی سَوادِ اللَّیلِ لِوَحْشَةِ الْقُبُورِ.(بحارالأنوار، ج 96، ص 119.)[روزی گرم و آتشین را بیاد نشور تان از قبر روزه گیرید، حجّی را برای سختیهای قیامت به جا آورید، دو رک, ...ادامه مطلب

  • تغییر نام در جبهه: فرشاد یا هدایت الله

  • حسن برکت و نجف زراعت پیشهدرپادگان شهید بخردیان بهبهان مربی آموزشی بود ودر دوی صبحگاهی بهمراهی مجید نگاهداری(شهادت 27 دی 1365 کربلای 5 نهر جاسم) همراه نیروها باکلانش تاشویش درجاده تشان تا سه راهی امیر درسال 1362 حاضر بود.سال بعدش که در پادگان شهید بهروز غلامی معروف به سایت خیبر (کیلومتر 11 جاده اهواز-حمیدیه روبروی امامزاده سیدهادی) استقرار داشتیم فرشاد هم به گردان امام حسین به فرماندهی سرداریوسف حمیدی پیوست ؛ خیلی شوخ وجدی وپرصلابت بود.گاهی سرسفره بهش میگفتن فرشاد بیا با حسن( لاغراندام و سبک) مسابقه بده ببینم کی بیشتر میخوره؟!فرشاد اما می گفت : نه کاکا من مقدار غذایم معینه و بیشتر از این مقدار نمیتونم بخورم و حسن توان رقابت بامن را نداره.........قبل ازعملیات بدر در زمستان 1363 یه روز که بعد از نمازصبح و تعقیبات در حال آماده شدن برای مراسم صبحگاه و ورزش بودیم یکی از بچه های دسته 2 که فرماندهی آن به عهده یونس ستونه بود جعبه شیرینی را به میان بچه ها آورد و در حالی که به تک تک بچه ها تعارف می کرد اعلام نمود فرشاد اسم کوچکش را به هدایت الله تغییرداده و این شیرینی بابت این نامگذاری جدید هست.... اون روزها بچه های رزمنده اسامی را که فکر می کردند مناسب نیست و طاغوتی است در دورهمی تغییر داده و به اسامی انقلابی و اسلامی تغییر می دادند.آقا بچه ها هی شیرینی برداشته و در حالی که لپ های آنان از خوردن شیرینی ها بالا آمده بود سوال می کردند : فرشاد حالا اسمتو چی گذاشتی؟ این کافی نیست و باید تکرار شود و ........خلاصه تا هشتم تیرماه 1366 که فرشاد در عملیات نصر 4 بر روی ارتفاعات قشن به شهادت رسید سر به سر فرشاد گذاشتن بر سر تغییر اسم فرشاد به هدایت الله ادامه داشت ؛ زمانی که بعد از شکستن خط دشمن د, ...ادامه مطلب

  • در جستجوی سردار هور 

  • راوی : عبدالصاحب مرایی آخرین ماه های جنگ بود و من در قرارگاه نصرت تحت امر سردار سیامک بمان در واحد عملیات قرارگاه مشغول به کار بودم ،اسفند سال ۶۶ زمزمه عملیات سالیانه ایران به گوش می‌رسید اما این بار , ...ادامه مطلب

  • پیروزی سیاسی ایران در جنگ :

  •  یازده سال پس از آغاز جنگ تحمیلی و سه سال پس از صدور قطعنامه ‌۵۹۸ و با تلاش‌های پیگیر سیاسی مسوولان نظام جمهوری اسلامی، حقانیت ایران در دفاع از تمامیت ارضی خود به اثبات رسید و خاویر پرز دکوئیار دبیرکل, ...ادامه مطلب

  • فرماندهان سپاه در سال 1361

  • چرا فرماندهان سپاه حسن باقری و مجید بقایی شناسایی و حضور در منطقه عملیاتی را بر دیدار امام ترجیح دادند؟«بعد از عملیات محرم و مسلم بن‌عقیل در سال 61 قرار بر این بود که عملیات وسیعی طراحی و اجرا شود. در, ...ادامه مطلب

  • اعتراض مدنی در جبهه

  • بیستم آذرماه سال 1362بود که به سختی توانستم پس از قول و قرار های عجیب و غریب رضایت مادرم را جلب کرده و همراه با کاروان اعزام نیرو که حدوداً هفتاد نفر بودیم به سمت جبهه های حق علیه باطل اعزام شوم ، ظن , ...ادامه مطلب

  • برگی از روز های دفاع مقدس : جنگ در دو جبهه

  • بهمن ۱۳۶۴ مثل چنین روزهایی نیروهای رزمنده آموزش های لازم آبی خاکی را طی کرده و برای آغاز عملیات سراسری لحظه شماری می کردند چون سه سال پیاپی بود که جنگ در یک بن بست قرار داشت و اقدامات و عملیات های مخت, ...ادامه مطلب

  • ابتکارات در دفاع مقدس : مهندسی رزمی

  • پل‏ های خضر؛ راهی برای حلّ نقل و انتقال ادوات و تجهیزات از رودخانه بزرگ اروندرودبهمن ماه 1364 بعد از عمليات والفجر 8 و در زماني که هنوز «پل بعثت» احداث نشده بود، نيروهاي مستقر در منطقه  نيازمند پشتيبا, ...ادامه مطلب

  • خاطرات مدفون در گذر زمان

  • یادی از شهیدان علی محمودوند و مجید پازوکی علمداران تفحص:زمان بسان برق و باد در حال گذر بوده و از زمانی که دفاع مقدس با پذیرش قطعنامه 598 به پایان رسید با گذر زمان و به فراموشی سپردن دوران دفاع خاطره ا, ...ادامه مطلب

  • لشکر 9 بدر میراث ماندگار اسماعیل دقایقی :

  • پس از آزادسازی خرمشهر و تصمیم بر استراتژی تعقیب متجاوز در خاک عراق تصمیم گرفته شد  که یک تیپ مستقل را با استفاده از نیروهای عراقی سازماندهی نموده تا پس از مدتی بتوانند مستقل شده و به عراق برگردند و بد, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها