سفر به سرزمین وحی (16)

ساخت وبلاگ

نجف زراعت پیشه
با اعلام قربانی گوسفندان توسط حاج آقا دستور حلق نمودن سر به عنوان حاجی شدن همه حاجیان صادر شد و دلهره همیشگی من از قبل از مراسم حج تا الان فرا رسید شاید تنها دلمشغولی من از قبل از آمدن تا کنون  تراشیدن سر با تیغ و چگونگی آن بود ؛ حاج‌آقا سجادیان از وقتی دلهره من را دید  گفته بود خودم سرت را حلق می کنم اما در آن هنگامه که همه در تکاپو برای انجام این عمل بودند شلوغی خارج از وصفی در تمام کاروان ها ایجاد شد و من هم کمی عجله نمودم ، با وجود استرس و اضطراب من  یکی از حجاج عزیز با تکیه بر مهارت خود خلاصه من را به سمت خویش برد و به همراه یکی دیگر از حجاج عزیز به سمت کاروان اصفهانی ها رفته در حالی که پریز برای زدن ماشین موذر به سختی گیر می آمد و موهای سر را باید یکجا با تیغ می تراشید ؛ در  گوشه ای از خیمه ها تعدادی آرایشگر آفریقایی نیز با اخذ ۱۰ ریال سعودی سرهای حاجیان را حلق می نمودند.

 


ابتدا سر حاجی همراه را حلق نموده و من  هم با آوردن آب در این کار کمک نمودم و زمانی که نوبت به من رسید حلاق سرش گیج می رفت و همان شد که از آن می ترسیدم  با هر بار  لمس تیغ به سر من با اون بالا رفته و پایین می آمدم و باعث خون آلود شدن سر من شد ، البته وی می گفت پوست سر شما  ظریف و حساس است و علت خون آمدن همین امر است.سوزش سر و خون الود شدن آن باعث شد تا ...... حلق سر من با اعمال شاقه به پایان رسید و سخت ترین لحظات عمر را در آن لحظات به چشم خود دیدم (در ذهنم آمد در توصیه به حجاج آینده پیشنهاد آوردن ماشین اصلاح شارژی آورده تا قبل از کاربرد تیغ با آن موها را کوتاه و بعد تیغ زده شود چرا که در آن شلوغی آب و صابون و ... به سختی تهیه می شود)؛ بلافاصله به حمام رفته و پس از استحمام نیز هنگام برگشتن به کاروان پیش دکتر محمد حسنی در چادر مجاور  رفته و با گذاشتن چندین گاز و باند در سر مجبور به تحمل این وضعیت شدم. با انجام عمل حلق حوله های احرام را بیرون آورده و با لباس های شخصی و گذاشتن کلاه مخصوص حج به فکر ادامه اعمال بودیم .

حج تمتع 1396 منی


شب را نیز با این وضعیت جدید در کنار گرما تشنگی رطوبت هوا و نیز زدن افراد تا صبح سپری کردم ولی عجب لحظاتی بود هنوز در یادم مانده است. یازدهم ذی الحجه مطابق با یازدهم شهریور ۹۶ بعد از نماز صبح دومین روز اعمال زدن سنگ به جمرات سه گانه بود و در اولین لحظات صبح زمانبندی کاروان ما مشخص شده بود و ما باید طبق تقویم سازمان حج به سمت جمرات به راه می‌افتاد برای تقویت خود  کیک شیر و همچنین بطری‌های متعدد آب در اختیار حجاج گذاشته بودند.  به دلیل مجاز بودن پوشیدن لباس شخصی  و نداشتن احرام و همچنین کلاه لبه دار برای در امان ماندن از اشعه آفتاب استفاده می‌کردیم چراکه در صورت عدم استفاده از آن با توجه به برهنگی سر ناشی از حلق و گرمای شدید گرمازدگی حتمی و ۱۰۰ درصد بود ؛ با قرار گرفتن در خیابان اصلی مشاهده کردیم که سیل کاروان‌های ایرانی در حال عبور هستند و با کمک راهنمایان کاروان ها و نیروهای امنیتی عربستان به نوبت از گذرگاه عبور کرده و وارد خیابان سوق العرب شدیم  که در نهایت به جمرات ختم می شد. علی رغم اینکه در اوایل صبح بود و هنوز آفتاب کاملاً زمین را پوشانده بود اما گرمای ناشی از رطوبت زمین و گرمای ابتدایی آفتاب در مسیر و طریق بیداد می‌کرد ، امروز وظیفه داشتیم هرسه جمره را هر کدام با هفت سنگ زده تا اعمال روز دوم را نیز انجام داده باشیم ؛ همچون روز اول شاهد استقبال و برخورد بسیار عالی نیروها و راهنمایان سعودی در برخورد با حجاج ایرانی بودیم و با تکرار عبارت های خوش آمدید و  بفرمایید .... و ضمن پذیرایی با بسته های آب میوه و اب معدنی  صحنه های ماندگاری بعد از دو سال قطع رابطه دو کشور خلق شود. البته ذکر این نکته لازم است که بگویم در اعمال امروز تعدا کمتری از کاروان عازم جمرات شدند چرا که برخی بیمار شده و برخی دیگر شاید تمارض نموده و تمایل به شرکت در رمی جمرات نداشتند و زحمت نیابت رمی جمرات انان به تعداد 21 سنگ بر دوش سایر افراد افتاده بود که با توجه به تعداد زیاد آنان میزان سنگ ریزه هایی که باید زده می شد با توجه به شلوغی جمرات کتف های آنان را از کار انداخته بود و در نهایت این افراد نیز ابراز ناراحتی کردند دلیل این شرایط گرمازدگی ناشی از رمی جمرات دیروز در دهم ذی الحجه و ترس و وحشت ناشی از آن و سابقه حج و معنای سال ۱۳۹۴ بود.
#سفرنامه_حج_تمتع_1396_16
#منی_جمرات_حلق
#عید_قربان
#کاروان_ابوالقاسم_مظفری_2015
http://telegram.me/safeer59

سفیر...
ما را در سایت سفیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6safeer4 بازدید : 180 تاريخ : پنجشنبه 16 بهمن 1399 ساعت: 22:56