ای کاش

ساخت وبلاگ

مي‌دوني يه گردان بره خط ، گروهان برگرده يعني چي؟ مي‌دوني يه گروهان بره خط ،دسته برگرده يعني چي؟ مي‌دوني يه دسته بره خط ،نفر برگرده يعني چي؟' مي دوني تنها فرزندت بره براي دفاع از ميهنش و مردمش و آرمانهاش و برنگرده يعني چي؟........

و البته تا کسی جنگ نرفته باشد و در موقعیت های محاصره و ...... قرار نگرفته باشد نمی تواند درک نماید.

به راستي شهداي ما هيچ كدام اهل تحليل و دعواهاي سياسي نبودند؟ پس چرا کمتر از شهدایی مثل شهید داوود کریمی،شهید کاظم رستگار،شهید حسن بهمنی و شهیدان ....... گفته و نوشته می شود.

آیا ما از جریان های سیاسی شهید نداشتیم؟

شهید مصطفی چمران و شهید ...... که اگر اطلاعیه امام در وصف شهید چمران و شهادت وی در آخر خرداد نبود خدا باید به او رحم می نمود

آیا براستی شهدای ما تنها توصیه و وصیت آنان در زمینه رفتن به جبهه ، حفظ حجاب خواهران، مسجد ، نماز جماعت  و .... بود؟؟؟

آیا شهدای ما تنها تک بعدی بودند و فقط به امور شخصی و عبادی خویش پرداخته و هیچ دغدغه ای جز شهادت نداشتند؟؟

آیا شهدای ما در پی مقابله با جريانات متحجر و التقاطي، دفاع از مظلوم و فرياد عليه چپاولگران و سرمايه‌داران زالوصفت، درگيري با اسراف‌كنندگان بيت‌المال و مديران خائن، شناخت جريانات فكري و فرهنگي، مطالبه عدالت و... نبوده‌اند كه هيچ نشانه‌اي از اين رفتارها در داستان‌ها و خاطرات منقول از ايشان منعكس نمي‌شود؟!

دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه گفتار و نوشتار در زمینه انتقال معارف و فرهنگ دفاع مقدس


آیا شهدای ما بی تجربه و بدون آموزش به سمت مسلخ رفتند ؟

آیا شهدای ما برای حفظ جان و سلامتی خویش اقدامی نمی نمودند؟

آیا شهدای ما تنها رفتن روی میدان های مین بود ؟ پس زحمات و تلاش شبانه روزی بچه های عارف و سخت کوش تخریب چه می شود؟؟

آیا نیروهای ما بدون برنامه و شناسایی مثل آپاچی ها یا به عبارت بهتر امواج یا افواج انسانی به سمت خطوط پرتراکم از موانع و استحکامات دشمن هجوم می بردند؟؟ پس زحمات نیروهای اطلاعات و عملیات و واحد طرح و عملیات چه می شود ؟؟

رونمایی از کتاب هایی که بعضاً تطابقی با فرهنگ دفاع مقدس ندارند

چرا امروز شهیدان در چشم و ابرو و خواب و کرامت خلاصه می شوند؟

شهید عاشق ، شهید خندان ، شهيد نماز شب  خوان  ، شهیدی با خصلت های اخلاقی خوب ، شهید با کرامات ویژه با تخصص های خاص ، شهید .......

آیا شهدا شوخی نمی کردند؟؟؟ آیا سر به سر هم نمی گذاشتند؟؟؟ آیا از وسایل تدارکات تک نمی زدند یا اگر اقدام شد شهید نمی شدند؟؟؟؟؟

آیا شهدا قبلاً عاشق نبودند؟؟آیا در زندگی آنها خلاف عرف و اخلاق مشاهده نمی شد؟؟؟ آیا در دوران پهلوی کاری .......؟؟

آیا شهدا با اوصافی که می نویسیم اگر ایراد محتوایی یا فنی گرفته شد توانایی هضم آن را داریم یا بلافاصله.......؟؟؟

آیا در همه لحظات از فرمانده در تمام لحظات اطاعت می کردند یا نه برخی اوقات .....؟

براستی شهدایی که امروز در مورد آنها مقاله و کتاب نوشته می شود چقدر با واقعیات تطابق دارد؟

بعد از شهادت با خانواده آنان چگونه رفتار شد؟؟؟ 

براستی به جز دادن سهمیه به رزمندگان و فرزندان شهدا چه اقدامی برای اعتلای فرهنگ شهادت در جامعه شد؟ آیا می دانید با این کار  و به دلیل عدم بسترسازی فرهنگی و مشکلات سوء مدیریت در جامعه  سهمیه شده بلای جان جامعه ایثارگران؟؟؟؟؟

براستی برای مشکلات فرزندان شهدا ، پدر و مادر و همسر و ..... اقدامی شد یا تنها با پرداخت ماهیانه مبلغی ........؟؟؟ خدایا ببخش که این ها را به چشم خویش دیده ام.......

راستی جانبازان شیمیایی چه اقدامی برای آنها شده ؟؟؟ آیا می دانید پیدا نمودن پزشک متخصص ، دارو و هزینه های آن باعث شده که این قشر عطای آن را به لقایش ببخشند و هر روز یکی از آنها به سمت آسمان پر می کشد؟؟؟؟؟ 

آیا تنها برای شکایت قضایی از آلمان یا سایر اروپایی ها جانبازان شیمیایی عزیز شده و دعوت می کنید  تا طومار شکایت علیه کشور ..... را امضا نمایند؟؟؟؟ و بعدها هم خبری نشد که نشد......

کتاب های بیشماری امروز در حال چاپ پیرامون جبهه و شهدا می باشد ؟


چرا هیچکس از فریادها و روش فرماندهی حاج احمد متوسلیان حرفی نمی زند و همه آن را در بحثی جناحی به این و آن حواله می دهند و سعی بر تخریب دیگران دارند؟؟

چرا کسی از نظرات و اعتراضات شهیدان رستگار و بهمنی نمی گوید که دغدغه جنگ داشتند و حفظ جان انسان ها .... و غریبانه در بدر آسمانی می شوند اما از کرامت و خواب های آنان بیشتر می نویسند؟؟؟

چرا کسی از اشکالات متخصصان نظامی ارتش و نقد فرماندهی جنگ نمی گوید و تابو شده است؟؟

چرا کسی از خرازی نمی گوید که از سفر مکه که برگشت .........؟؟؟

چرا کسی از چمران و آمریکایی و نهضتی خطاب کردن وی نمی گوید؟؟؟؟؟ (آمریکایی برگرد....)

چرا کسی از مظلومیت همت در آخرین لحظات و درددل هایش با کاظم رستگار فرمانده لشکر سیدالشهدا ع نمی گوید؟

چرا همه از مجمع عقلا شکایت و محکوم به ترسو بودن و .... می کنند ؟؟؟؟

مگر جنگ بنا به قول ژنرال های نظامی دستور سیاسیون نیست و نظامی ها فقط اجر کننده می باشند؟؟؟؟؟؟ سیاست،استراتژی و همه همین را می گویند مگر اینکه ما خود نظری و سخنی جدا داشته باشیم؟؟؟؟؟

چرا کسی از مظلومیت بچه های در خیبر و بدر و فقدان قایق برای پشتیبانی و به عقب بردن آنها نمی گوید ؟؟ اما همه در صف اول نقل کرامات ایستاده ایم؟؟؟

چرا کسی از عملکردها و تجزیه و تحلیل های با پشتوانه علمی نمی پرسد اما همه در فکر به زیر کشیدن رزمندگان و فرماندهان صحنه های بی بدبل جنگ در جهت اغراض سیاسی هستیم؟

چرا کسی نمی پرسد آیا بعد از رمضان و شکست آن آسیب شناسی شد؟

چرا کسی از مقدماتی و والفجر یک و تجارب آن نمی گوید اما برای کوبیدن ارتش و سپاه آن هم برای اغراض سیاسی و جناحی در آن مقطع خاص از همدیگر سبقت می گیرند؟؟

راستی رابطه حزب توده با جنگ ، شوروی و ..... چه بود چرا هنوز ما منبع معتبری در این زمینه نداریم و به محض ارتباط شکست به مسئله حزب توده و افسران آن با عکس العمل روبرو می شویم؟؟؟

راستی از کربلای 4 و 5 و سال سرنوشت ، کسی عالمانه نمی گوید و همه در فکر انتقام گرفتن از همدیگر هستند؟؟؟

راستی قضیه مک فارلین مگر تصمیم شخصی بود یا جناحی؟؟؟ به خدا نیروهای رزمنده توسط تانک های تی 72 و سلاح های مدرن روسی پرپر می شدند آیا سلاحی که بتواند از تلفات بیشتر جلوگیری نماید نباید تامین می شد یا تنها باید در شعارهای احساسی شاهد بر زمین افتادن بهترین جوانان این مرز وبوم می بودیم؟؟؟ 

آیا کسی می گوید سه سال جنگ در بن بست بود .... چرا که سیل تجهیزات ، تغییر در استراتژی جنگ و استحکامات جهنمی احداث شده توسط مستشاران روسی ، یوگسلاوی ، مصری و فرانسوی سبب عقب راندن ما در عملیات ها می شد؟؟؟

هنگام عملیات و در پشت جبهه هواپیماهای سوخو،میگ،میراژ و .... عرصه را بر رزمندگان و اقتصاد ایران تنگ کرده بودند چگونه می شد این مشکل را حل نمود؟؟؟

ای کاش از عقب نشینی ها و اوضاع نابسامان آن و ..... نوشته می شد؟؟؟

به بیراهه رفتم .........

اما امروز روز نوشتن از زلف سیاه ، ابروی کمانی ، خانواده دوست ، درسخوان ، عارف و ...... خصلت های از این دست می باشد  و با نگرش احساسي محض که در ذهن خویش ساخته اند تنها به فکر تیراژ و سرازیر نمودن اشک و غلیان احساسات خوانندگان می باشند؟؟؟

امروز روز اضافه نمودن درجات ریز و درشت بر شانه های افراد و شهدا می باشد و این جماعت اگر ذره ای تلاش نموده و فرهنگ دفاع مقدس را می شناختند متوجه می شدند در دوران هشت ساله بچه های رزمنده از عنوان و مسئولیت فرار کرده و تنها بر حسب تکلیف می پذیرفتند....

تا دیروز تنها به افراد آقا،برادر و سید خطاب می شد و بس ؛ اما امروز دیگر برای اطلاق معرفی افراد عنوان کم می آوریم؟؟؟؟ سردار.....دکتر....حاج......و...؟؟؟؟

شايد به خاطر همين گونه روايت صرفاً احساسي است كه از بستر ارتباط نسل جديد با شهداي جنگ تحميلي، رفتاري ناقص بروز يافته و يك رابطه شخصي و نگاه فردي توليد شده و روح شهدا در عرصه‌هاي اجتماعي كشور امكان بازتوليد و بازتعريف پيدا نكرده است!

امام خمینی ره و شهیدان

براستی آنهایی که از چهارماه آخر جنگ می خواهند دیگران را متهم نموده و بهره برداری نمایند آیا می دانند که بسیاری از بچه های این مرز و بوم از عطش و گرمای شدید بر زمین افتاده و به شهادت رسیدند؟؟؟

آیا کسی گفته آنقدر نیرو برای تکمیل و جایگزینی کم بود که در صورت اقدام دشمن در همان سال 66 می توانست تا اهواز به پیش بیاید؟؟

آیا می دانید آن قدر در خط و محور عملیاتی مانده که برخی بچه ها سرشان شپش زده یا به بیماری های دیگر دچار شده بودند؟؟؟

براستی کسی نوشته که عراق این همه نیرو را از کجا اورد و در حالی که تعداد رزمندگان ما در آب می رفت بر تعداد نیروهای دشمن مثل مور و ملخ اضافه می شد؟؟

آیا کسی گفته که بر اساس اصول نظامی جنگ طولانی مدت باعث فرسایش نیرو و هزینه های بسیار برای کشور می شود و باید جایگزین شود؟؟؟

آیا ....آیا......آیا.......؟؟؟؟؟؟

محض رضای خدا در کنار این همه انتشارات رمان،داستان ،قصه های ریز درشت از واقعیات جنگ بدون پر وبال دادن به آن هم بنویسید و مطمئن باشید نجات در صدق است......

روایت احساسی از جنگ تنها برای لحظاتی سبب رضایت مخاطبان می شود و در درازمدت سبب آسیب هایی می شود که یکی از آنها دست کم گرفتن دشمن و قدرت خودی می باشد که سبب اطلاعات غلط و ... می شود

 

روایتی خلاصه از هشت سال دفاع مقدس :

آمدند ، کشتند ، خوردند ، سوزاندند ، غارت کرده و  مثل سریال های همیشگی تاریخ تهاج به ایران  نشد ...

زیرا.....

جوانان و نوجوانان شجاعی از این سرزمین بی ادعا ، بی سهمیه ، بی تجربه ، فاقد سلاح کورد نیاز ، فاقد آموزش های کافی در مقابل این ارتش آموزش دیده مجرب ایستاده و نگذاشتند ذره ای از خاک میهن اسلامی ما مثل تاریخ دویست ساله اخیر ایران از مام میهن جدا شود .

و این نوشتارها از رزمنده ای بود که با سه رده پارتی بازی عازم جنگ شد در عملیات های خیبر ، بدر ، والفجر 8 و 9 و کربلای 2و 1 وکربلای 4 و 5 و والفجر 10 شرکت نمود تا زمانی که بر اثر جراحت ها دیگر توان نظامی برای جنگیدن نداشت و در جبهه ای دیگر با سلاح قلم به جنگ دشمنان پیدا و پنهان و روایت روزهای در کنار بهترین جوانان این مرز و بوم را به نگارش و رشته تحریر درآورد 

اما 

اعتراف می کنم این جبهه به مراتب از جبهه جنگ سخت می باشد و توان حقیری مثل من اندک و با  اکثر همرزمان خویش که نشست و برخاست دارم به حال آن روزها و شهدا غبطه می خوریم از وانفسای این روزها و می گویند ای کاش .........

ان شاء الله که جوانان تازه نفس این عرصه را تقویت نموده تا شاهد عرضه بهترین روایت بر مبنای واقعیات باشیم تا در صورت تکرار این واقعه باز هم جوانان این کشور عرصه را بر متجاوزان تنگ نمایند.

گل اشکم شبی وا می شد ای کاش
همه دردم مداوا می شد ای کاش
به هر کس قسمتی دادی خدایا!
شهادت قسمت ما می شد ای کاش(علیرضا قزوه)

ای کاش شهادت قسمت ما می شد ای کاش ....

 

سفیر...
ما را در سایت سفیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6safeer4 بازدید : 194 تاريخ : چهارشنبه 10 ارديبهشت 1399 ساعت: 17:50