نجف زراعت پیشه
قوس النصر : قادسیه صدام (منطقه سبز بغداد)
در قرن هفتم میلادی جنگی بین ایرانیان به پادشاهی خسرو پرویز و اعراب مسلمان به فرماندهی علی خالد و سعد بن ابی وقاص رخ داد كه منجر به پیروزی اعراب مسلمان شد، آن جنگ قادسیه نام داشت. جنگ «قادسيه» يكي از مهمترين جنگهايي است كه بين اعراب مسلمان و سپاه ايران اتفاق افتاده است. پيروزي اعراب در اين جنگ ميتوانست ضربه سختي به سپاه ايران وارد آورد و راه رسيدن به تيسفون، پايتخت زمستاني ساسانيان را آسان سازد. مورخان محل جنگ را جايي در پنجاه مايلي كوفه نزديكي قادسيه به نام «غريب» و در تاریخ 14 یا 16 هجری ذكر كردهاند و سپاهیان ایران را تا 120هزار نفر نیز ذکر کرده اند. نبرد قادسيه تقريباً چهار روز طول كشيد. با اين پيروزي سراسر سواد (اعراق) به جز مدائن تحت نفوذ لشكر اسلام قرار گرفت. در اين نبرد مهمترين شكست ايرانيها رقم خورد و اين جنگ ضعف قدرت ساسانيان را نشان داد. در اين جنگ «درفش كاوياني» كه نشان سپاه دولت ساساني بود، به دست مسلمانان افتاد و اين نشان دهنده ضربه مهلكي بود كه بر پيكره اين دولت رو به زوال خورده بود. پيروزي دراين جنگ موجبات دستيابي اعراب را به پايتخت ساسانيان فراهم آورد و پس از مدتي تمامي مدائن به تصرف مسلمانان درآمد.
صدام حسین كه رویای رهبری جهان عرب را در سر میپروراند و خود را فرمانده سپاه اسلام می دانست جنگ خود با ایران را قادسیه دوم یا قادسیه صدام نامید او بدین وسیله میخواست پیروزی اعراب بر ایرانیان را بیاد آورد.
او در سپتامبر 1980 خطاب به مردم عراق گفت: ما باید شمشیرهای علی خالد و سعد بن ابی وقاص را برای مبارزه با این گروه ستمگر و آموختن درسهای تاریخی جدید به آنها همانند نبرد با شكوه قادسیه از نیام در آوریم.
صدام با اینكار میخواست كه به سربازان خود القا كند كه جنگ با ایران جنگ با اسلام و قرآن نیست بلكه این جنگ برای اینست كه دوباره ایرانیان را به اسلام دعوت كند نفوذ معنوی حضرت امام خمینی (ره) در طی سیزده سالی كه در دوران تبعید در كشور عراق داشت این نگرانی را برای صدام پدید آورده بود كه نگذارد سخنان امام (ره) در شیعیان و نظامیان عراق تأثیری بگذارد و آنان را از ادامه حمله به ایران باز دارد. و از طرفی با این شعار بتواند احساسات مذهبی مردم مسلمان عراق را علیه ایرانیان تحریك كند.
رژیم عراق اگرچه تبلیغات وسیعی را در ترویج این نظریه به راه انداخت اما بی اثر بودن آنها در همان سالهای اول جنگ مشهود شد.از جمله اقدامات صدام در راستای این شعار دستور داد طاق نصرتی به نام "شمشیرهای قادسیه"(قوس النصر) در مرکز شهر بغداد ساخته شد. ساخت این بنا در سال 1365 آغاز شد( دو سال قبل از پایان جنگ) و شامل دو دست که از خاک بیرون آمده اند می شد. شکل و فرم هر دست را، طراح آن، از روی دستان خود صدام طراحی کرده بود. هر دست نیز شمشیری به شکل کمان در دست داشت که در نوک به شمشیر دیگر وصل می شد. این بنا پس از طراحی، توسط دو پیمانکار انگلیسی و آلمانی ساخته شد.پس از ساخت، به دستور صدام ، کلاهخود 5000 رزمنده ایرانی را در اطراف آن قرار دادند. در هر یک از این کلاهخودها نیز با شلیک یک گلوله، سوراخی در آن ایجاد کردند.در جنگ اول خلیج فارس با وجودی که فرمانده کل نیروهای عملیاتی آمریکا، ژنرال شوارتزکوف، درخواست نابودی آن را داده بود، ولی به علت مخالفت مقامات بالاتر اجرا نشد.در حال حاضر این بنا در منطقه حفاظت شده بغداد (منطقه سبز) قرار دارد و تنها کلاهخود ها برداشته شده اند.
واقعیت ماجرا اما آن بود که پس از پیروزی انقلاب ایران، حاکمان عراق به این برداشت رسیده بودند که موقعیت سیاسی و نظامی ایران بیثبات و شکننده شده است. با این تصور که ارتش ایران، سازماندهی خود را از دست داده و نیروهای متعهد و انقلابی جدید هنوز به درستی در چارچوبهای سازمانی خود جای نگرفتهاند و از آموزشهای کافی و تجربههای نظامی لازم برخوردار نیستند، عراقیها فرصت را برای توسعهطلبی ارضی مناسب دیدند و برای توجیه رفتار تجاوزگرانه و زیادهخواهانه خود به دلایل حقوقی، تاریخی، و جغرافیایی روی آوردند.
نبرد با ایرانی که آن روزها ضعیف و متزلزل به نظر میرسید، برای صدام حسین که خود را در اوج قدرت میدید، بسیار فریبنده به نظر میرسید، یک پیروزی ساده و در دسترس که رهبر عراق انتظارش را میکشید. آن زمان هیچکس نمیتوانست پیشبینی کند که ستاره اقبال صدام حسین پس از آغاز این نبرد، رو به افول خواهد گذاشت. رییسجمهوری عراق که در سالهای آغازین دهه ۱۹۸۰، و در جریان جنگ با ایران، متحدانی قدرتمند و پرشمار در جهان عرب و غرب داشت،اما یک دهه بعد (یعنی سال ۱۹۹۰) او ناچار به پذیرش قرارداد الجزایر شد، که زمانی با غرور و نخوت پارهاش کرده بود. برای صدام حسین، آغاز جنگ با ایران قرار گرفتن در سراشیبی بیبازگشتِ سقوط بود، جنگی که در ابتدا شیرینیاش خوش میآمد اما ناپایدار و زودگذر بود و تلخکامیهای ناشی از آن هیچگاه محو نشد.
نماد اشمال صدام (نصب الشهید)
همچنین نماد دیگری تحت عنوان «اشمال صدام» ساخته شد که نماد یک گنبد دارای معماری شیعی و ایرانی است که توسط شمشیر صدام از آسمان به زمین کشیده شده و به دو نیم شده است! این همان نمادی است که گفته میشد برای ساخت یادبود قیصر امینپور کپیبرداری ناقصی از آن صورت پذیرفته است و این کپیبرداری نیز اعتراضاتی را در ایران به همراه داشت.
بنای «نصب الشهید» در شرق بغداد در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی و به دستور صدام حسین التکریتی در میان یک دریاچه مصنوعی ساخته شد. این بنا که ظاهری شبیه به یک قطره اشک دو نیم شده با شعله ای در میان خود دارد و از سبک گنبدهای دوره عباسی اقتباس شده است، به عنوان یادبود کشته شدگان عراقی در هشت سال جنگ با ایران طراحی شده است. در اطراف این بنا، نام هزاران نفر از این کشته شدگان به خط عربی نقش شده است. طی سال های متمادی، این بنا نمادی از ایران ستیزی حکومت صدام بوده است؛ اما اخیرا این بنا به همت دولت شیعی عراق تغییر کاربری داده است و به عنوان یادبود گروهی دیگر از مقتولین استفاده می شود. دولت عراق این مکان را به موزه افتخار شهدای شیعی و کردی تبدیل کرده است که رژیم صدام آن ها را به قتل رسانده است.
بنای «نصب الشهید» هم اکنون فضایی شبیه به «موزه عبرت» در ایران یافته است و شامل مانکن های شکنجه گران مخوف بعثی در جوخه های اعدام و نمایش کشف گورهای دسته جمعی است. همچنین، تصاویری از ۵هزار از شهروندان کرد حلبچه که ۲۵ سال پیش بر اثر حمله شیمیایی صدام به این شهر جان باختند در این موزه به نمایش گذاشته شده است. در کنار این تصاویر، عکس هایی از علمای شیعه که به دست صدام به شهادت رسیدند نیز موجود است. حکم اعدام صدام که امضای نوری المالکی پای آن است، یکی دیگر از اشیای این موزه است.
اشمال صدام نماد یادبود صدام برای کشته های عراق که بعد از سقوط صدام به نصب الشهدا برای بزرگداشت شهدای عراق تغییر نام داد.
اشمال صدام نماد یادبود صدام برای کشته های عراق که بعد از سقوط صدام به نصب الشهدا برای بزرگداشت شهدای عراق تغییر نام داد.
مجسمه خلبان عراقی بر فراز هواپیمای ایرانی:
یکی دیگر از نمادهای توهین آمیز نسبت به ایرانیان که دولت عراق آن را اخیراً تخریب کرده است، مجسمه یک خلبان عراقی در مرکز شهر بغداد بود که بر روی لاشه یک جت جنگنده ایرانی ایستاده بود.
گفتنی است شیعیان عراق معتقدند که هنوز کارهای فراوانی بایستی صورت بگیرد تا «شبح صدام» و سلطه حزب بعث از چهره عراق پاک شود.
نماد کوسه یا قرش : عملیات کربلای 4
در نزدیکیِ یکی از میدانهای بزرگِ شهر بصره میدانی به نامِ «سعد بن ابی وقاص» که محلیها این نام را خلاصهاش کرده بودند در «سعد» و بهش میگفتند: «ساحت سعد» یعنی میدانِ سعد. البته نامِ محلیِ دیگری هم داشت: «ساحت قَرَش» یعنی «میدانِ کوسه.
«صدام» در پیِ شکستِ ایرانیها در عملیاتِ کربلای 4 به نشانهی آن شکست، دستورِ ساخت این نماد را در این میدان صادر کرد. تندیسی از یک کوسه که نمادی از غواصهای ایرانیِ این عملیات بود و یک سربازِ عراقی که روی بالههای این کوسه ایستاده و با شمشیر در حالِ جدا کردنِ سرِ این کوسه بود؛ تا به نشانِ غلبه و پیروزیِ ارتشِ عراق و به یادِ عملیاتِ شرقِ بصرهی ایرانیها این نماد برای همیشه در این میدان به یادگار بماند.
البته در جریان انتفاضه 1991 و جنگ خلیج فارس این نماد منهدم شد.
مجسمه ژنرال ها و فرماندهان صدام در کنار شط العرب:
روزگاری صدامِ متجاوزِ ملعونِ مغرور از یکایکِ ژنرالهای تیپها و لشکرهایش مجسمهها ساخته بود و آنها را در یک ردیف، در کنارِ شط العرب به نمایش گذاشته بود؛ در حالی که هر کدام از آنها انگشتِ اشارهی خود را به نشانهی هجوم به سمتِ ایران گرفته بودند و گویا تمامِ هم و غمِ صدامیان نابودی و فرو پاشیِ ایران و ایرانی و هویتِ اسلامیاش بوده است. اما حالا اثری از آنها نیست و تخریب شده اند!
نماد کشتی در گل نشسته:ساحل شهر فاو
صدام بعد از جنگ مسجدی در فاو ساخت به شکل کشتی در گل نشسته! ( کشتی ایران در گل نشست؟!)نمی دانست که این در حقیقت خودش هست که رمق های آخر می کشد و برای همیشه در گل فرو می رود!!سردار قادسیه!!! واقعاً..
برچسب : نمادهای, نویسنده : 6safeer4 بازدید : 226