جهانشاه معماریان
اسفند 1362 عصر روز قبل از اعزام به عملیات خیبر در سایت خیبر ، بچهها بطور خود جوش دور هم جمع شدند تا بعنوان آخرین دیدار در کنار هم باشند و آرام عزاداری کنند.
امير سبكبار شروع به نواختن ني كرد و يكي از دوستان هم با نوای دشتی او را با اشعار جانسوزی همراهی میکرد .همه آرام اشك مي ريختند از چهره هاي نوراني بعضی افراد می شد شهادت را حدس زد و به اصطلاح بچههای جبهه می گفتند نور بالا می زنند. اما نالههای برادر خوش اخلاق و مهربان ناصر ارجمندپور تمامی نداشت!
با تلاش من و مجيد محسني و ديگر دوستان پس از يك ساعت بعد از مراسم توانستیم اين عزيز را كمي آرام کنیم.
فردا صبح درهمان ساعات آغازین عملیات خیبر با انفجار خمپاره 120 ، ناصر ارجمندپور که در نزدیک من بود از شدت موج انفجار به هوا بلند شد و به شدت به زمین خورد و با كلمه آخی دا (آخ مادر) و با اصابت ترکش در دم به شهادت رسيد.
همان لحظه یاد گریه هاي عصر او افتادم که برای شهادت بی تابی میکرد.گویی از شهادت خود و رسیدن به قافله دوستان شهیدش خبر داشت و از فرط شوق وصال گريه ميكرد.
#فرهنگ_ایثار
#ناصر_ارجمندپور
#کتاب_تیپ_72_ملت
#نجف_زراعت_پیشه
#امیررضا_فخری
https://t.me/safeer59
http://safeer.blogfa.com/
برچسب : نویسنده : 6safeer4 بازدید : 59