لشکر 9 بدر میراث ماندگار اسماعیل دقایقی :

ساخت وبلاگ

پس از آزادسازی خرمشهر و تصمیم بر استراتژی تعقیب متجاوز در خاک عراق تصمیم گرفته شد  که یک تیپ مستقل را با استفاده از نیروهای عراقی سازماندهی نموده تا پس از مدتی بتوانند مستقل شده و به عراق برگردند و بدون کمک ما در راستای آرمانشان که سرنگونی رژیم بعثی صدام بود فعالیت کنند لذا سازماندهی نیروهای عراقی در چارچوب یک تشکیلات منسجم اولین هدف بود تا قبل از این  نیروهای عراقی عمدتا آموزش می‌دیدند و به عنوان متخصص در برخی یگان‌ها و لشکرهای سپاه – مثلا به عنوان تکنسین فنی،‌ یا در مواردی برای مترجمی اسرای عراقی یا فعالیت‌های شنود مکالمات بی سیمی بعثی‌ها از آنها استفاده می‌کردیم. اما کار سازمان یافته‌ای را با آنها آغاز نکرده بودیم.

از  طرف دیگر در جریان پیشروی در خاک عراق و نزدیکی به شهرهای عراق و ورود احتمالی به آنها  به مصلحت ما نبود که نیروهای ایرانی وارد شهرها و روستاهای عراق شوند و برای غلبه بر مشکلات ناشی از روبرو شدن مردم عراق با رزمندگان ایرانی صلاح در ایجاد و سازماندهی تشکیلاتی از خود عراقی ها بود.انتخاب اسماعیل دقایقی به عنوان فرمانده تیپ مستقل بدر دلایلی داشت:

 

 

صبر و حوصله بسیار زیاد دقایقی با توجه به تفاوت های فرهنگی عراقی ها با ایرانی ها ،  برخورد انسان دوستانه و روح ملایم و دوستانه‌ای اسماعیل ، روحیه تعبد و پایبندی به قیود شرعی ، عامل دیگر،‌ این بود که سازماندهی و تشکیل یک تیپ جدید نیازمند دقت بالایی بود و او هم فرد بسیار دقیقی بود. به ویژه در شناسایی نیروها بسیار دقیق عمل می کرد.

سابقه :

هسته اولیه این یگان، در سال 1362 در شرق بصره شکل گرفت. در آنجا از تعدادی رزمنده مسلمان عراقی گردانی به نام "شهید صدر" تشکیل و در پدافند پاسگاه زید به کار گرفته شد. این گردان زیر امر لشکر 7 ولیعصر(عج) خوزستان قرار داشت. در عملیات خیبر صحبت تشکیل تیپ امام صادق(ع) از این نیروها بود و در عملیات بدر، این نیروها با عنوان گردانهای شهید صدر در کنار لشکر 25 کربلا، قرارگاه نجف 2 را تشکیل دادند و اقدامات درخور توجهی از آنان مشاهده شد. بعد از عملیات بدر نیز مسئولیت پدافند قسمتی از هور را به عهده گرفتند و در تدابیر بعدی مسئولان سپاه، قرار شد که ترکیب این نیروها با نیروهای قرارگاه رمضان، "تیپ بدر" را به وجود آورد و عشایر مبارز تحت امر قرارگاه نصرت نیز در چارچوب این تیپ قرار بگیرند.

 

مجاهدان (نظامیان و نیروهای مردمی عراقی پناهنده شده به ایران) :

با رسميت يافتن فعاليت تيپ مستقل 9 بدر، شهيد دقايقي به فرماندهي سپاه پيشنهاد كرد كه دفاتر سپاه در شهرستان ها از هيچ مجاهد عراقي پذيرش به عمل نياورند، و اگر كسي از آنان خواسته باشد با رژيم صدام مبارزه كند، بايد به تيپ 9 بدر بپيوندد....نامگذاري تيپ بدر به علت ارایه پيشنهاد در ماه مبارك رمضان و در شب سالگرد جنگ تاريخي بدر صورت گرفت، اين تيپ اولين عمليات مستقل و گسترده خود را در چارچوب عمليات بدر در سال 63 به مورد اجرا گذاشت چرا كه مجاهدين عراقي پيش از آن به صورت پراكنده و پدافندي در خطوط مرزي يا به صورت عمليات پارتيزاني در داخل خاك عراق عمل مي كردند. آرزوي شهيد دقايقي اين بود كه بتواند جوانان مجاهد عراقي را در يك تشكيلات منسجم و مستقل سازماندهي نمايد و از اين طريق هويت مجاهدين عراقي را در افكار عمومي جهان ابراز نمايد. لذا در آغاز كار به گردآوري مجاهدين عراقي كه در آن موقع در جبهه ها و شهرهاي مختلف ايران پراكنده بودند، اقدام نمود. صدها تن از مجاهدين عراقي شامل نظامیان و نیروهای مردمی عراقی پناهنده به ایران که در اهواز، تهران، اصفهان، قم و سوسنگرد سكونت داشتند كه با همكاري دفاتر سپاه در شهرهاي مختلف ايران همه آن ها را بسيج و روانه جبهه كرد.

 


اسماعيل دقايقي را مي توان اولين فرمانده اي دانست كه به مجاهدين عراقي، در چارچوب يك تشكيلات منظم، اصالت و هويت قانوني بخشيد، و آنان را از حالت انزوا و پراكنده كاري و گروهگرايي خارج كرد. زيرا مجاهدين عراقي پيش از تشكيل تيپ 9 بدر در درون احزاب گوناگون سياسي عمل مي كردند، و به هويت هاي سياسي محكوم بودند. لذا تيپ 9 بدر اولين يگاني بود كه مجاهدين عراقي با هويت جامع و يكپارچه عراقي و نه به عنوان گروه سياسي و پيرو كامل ولايت و تابع روحانيت اصيل در پرتو مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق گردهم آمدند.

اسماعیل دقایقی برای سازماندهی و اداره این لشکر زحمات زیادی کشید. یاد گرفتن کامل زبان عربی، آموختن ویژگی‌ها و فرهنگ عراقی‌ها، و درک تفاوت‌های ناشی از تفاوت فرهنگ و بینش نیروهای مجاهدین عراقی و اسرای عراقی جزو سختی‌های کار فرماندهی تیپ بدر بود.

اسرای عراقی ( توابین):

بعد از مدتی که دقایقی کار سازماندهی نیروهای مجاهد عراقی را به پیش برد،‌ تصمیم گرفته شد تا در کنار مجاهدین عراقی از اسرای داوطلب یا «احرار» هم استفاده نمایند. در حقیقت برخی اسرای داوطلب عراقی به صورت انفرادی در بعضی عملیات‌های قبلی خوب درخشیده بودند و عده‌ای از اسرای داوطلب  وارد فاز سازماندهی نیروها شدند.

اعتماد به اسرا که تا ساعاتی قبل علیه شما می جنگیدند مشکل بود و ریسک مدیریتی این کار بسیار بالا بود و این خطر وجود داشت که اسرا می‌توانستند به عنوان داوطلب جنگ با عراق به تیپ بدر بپیوندند و هنگام عمل کردن در مرزها،‌ در موقعیتی که کسی هم نبود از فرار آنها جلوگیری کند،‌ از مرزها عبور کنند  بگریزند یا در مواقع حساس ضربه وارد نمایند. در ابتدا پس از انجام مصاحبه و شناسایی تعدادی از اسرا، جذب  و در تیپ بدر سازماندهی شده که به آن ها توابین گفته می شد.

توابين اولين گروه از اسرای آزاد شده عراقی بودند كه در روز 15 تير سال 1365 به تيپ 9 بدر پيوستند. ايجاد تحول در ذهنيت برخي از مسئولين كشور به منظور به كار گيري توابين در عمليات آينده نقش ارزنده اي بود كه شهيد دقايقي براي اولين بار آن را تجربه كرد

 

براي به كارگيري توابين، در آغاز كميته اي شكل گرفت و تصميم گرفته شد پادگاني براي آنان در اطراف سنقر تأسيس شود و دور آن سيم خاردار كشيده شود ولي اسماعیل به شدت با اين عمل مخالفت كرد و به نمايندگان كميته مزبور گفت: «مگر مي خواهيد زندان بسازيد؟ اگر به عنوان اسير نگاه مي كنيد، بهتر است در كمپ ها بمانند. اينجا جاي اسرا نيست. اگر به عنوان مجاهد و رزمنده به آن ها نگاه مي كنيد نيازي به سيم خاردار نيست. من نمي خواهم اينجا اردوگاه اسراي جنگي شود. مي خواهم پادگاني براي مجاهدين راستين تأسيس گردد». با اين وصف مسئوليت اسراي آزاد شده را پذيرفت و اين اقدام در تحول روحي و فكري آن ها بسيار مؤثر بود.

مدیریت کردن این دو گروه متفاوت – یکی مجاهدین و دیگری احرار یا اسرای داوطلب – کار بسیار سختی بود. هر یک از این نیروها روحیه خاصی داشتند. غالبا بین این دو بینش اختلاف نظر وجود داشت و سازماندهی این گروه‌های متفاوت در درون یک لشکر کار بسیار سختی بود. تركيب نيروهاي تيپ 9 بدر از كليه اقوام و عشاير شمال و جنوب عراق شكل گرفته بود، به طوري كه مجاهدين اهل سنت استان هاي كردستان عراق تا مجاهدين عشاير جنوب در اين تيپ حضور داشتند. از سوي ديگر حضور نيروهايي با تفكرات متفاوت كه وابستگي شان را به برخي از احزاب سياسي معارض هچنان حفظ كرده بودند، موجب بروز يك سلسله مسائل خاص و مشكلاتي براي تيپ 9 بدر شده بود. با اين وصف مي توان گفت كه اسماعيل دقايقي ناچار بود يكسري ملاحظات مذهبي، سياسي و اجتماعي و گرايش هاي متفاوت درون تيپ را به شدت رعايت كند و از بروز تنش جلوگيري به عمل بياورد.

اخلاق و رفتار متواضعانه و مسئولانه اسماعيل باعث شده بود كه در همه موقعيت ها و حتي در درون خانواده هاي مجاهدين و توابین عراقي جا داشته باشد. اخلاص و تدبير و كارداني او موجب تقويت روز افزون روحيه و ميزان آمادگي رزمي همه اقشار مجاهدين شده بود. او با شناخت ظرافت های نیروهای تحت امر به حل مشكلات و كمبودهاي مجاهدين كه واقعا «مهاجر في سبيل الله» بودند در تمامی زمینه ها مي پرداخت. وقتي عشاير مهاجر در منطقه از كمبود غذا رنج مي بردند، اسماعيل بيدرنگ با مسئولان ذيربط تماس مي گرفت و امكانات لازم را فراهم مي ساخت. چرا كه تواضع و فروتني صادقانه نسبت به مجاهدين عراقي از خصوصيات بارز شهيد دقايقي بود. طوري كه در جبهه ها و در حين عمليات يك فرمانده صرف نبود، بلكه در انتقال مجروحين به پشت جبهه كمك مي كرد، رانندگي قايق و خودرو را نيز به عهده مي گرفت.

حدود سه سال از راه اندازي تيپ 9 بدر نگذشته بود كه دقايقي با توسعه نيروي انساني و تجهيزات نظامي آن را به لشكر تبديل كرد، كه اين لشكر به يكي از لشكرهاي پويا و فعال و مكانيزه در رديف ساير لشكرهاي فعال در جبهه تبديل شد. نكته اساسي در مورد شهيد دقايقي اين است كه او از صحنه سياسي عراق شناخت خوب و اطلاعات زياد داشت و بدين وسيله با فكر روشن و باز توانست يكي از پيچيده ترين تشكيلات نظامي را علی رغم تفاوت های فرهنگی از نظر قومی ، عشیره ای مذهبی فرماندهي و هدايت كند.

 

سردار اسماعیل دقایقی بالاخره روز ۲۸دی ماه سال ۱۳۶۵هنگامي كه در عمليات كربلاي 5 براي انجام ماموريت شناسايي و به عهده گرفتن ماموریت برای یگان، با يك دستگاه موتور سيكلت عازم محور بود که در مسير راه مورد اصابت بمباران هواپيماهاي متجاوز عراق قرار گرفت و به لقاي حق شتافت.  نحوه شهادت اسماعیل از زبان یکی از همرزمان :

«بعد از اين که مأموريت اجراي عمليات کربلاي  5 به فرماندهي لشكر 9 بدر ابلاغ شد،برادر اسماعيل به پادگان آمد تا گردا ن ها را آماده کند. صبح يکشنبه28 دي سال 1365 به من گفت : يک دستگاه موتورسيكلت آماده کنيد تا به خط برويم. بلافاصله آماده شديم و با موتورسيكلت به طرف خط حرکت کرديم، تا او خط را شناسايي کند. درمسير راه تا خط مقدم متوجه شديم که هواپيماي دشمن در نزديكي ما درحال پرواز هستند. به ناچار موتور را پارک کرده و پياده شديم و به طرف کانالي به راه افتاديم. آقاي دقايقي چند قدم جلوتر از من حركت می كرد كه ناگهان بمب هاي خوش هاي دشمن به زمين اصابت كرد و ما هر دو زخمي شديم. اسماعيل از ناحيه پا جراحت برداشت. به هر زحمتي بود وارد کانال شديم. چند متر جلوتر سنگري را مشاهده کرديم و به سمت آن حرکت کرديم که ناگهان صداي سوت راکتي ما را به خود متوجه کرد. به سرعت به حالت خيز درآمديم. با انفجار راکت، کانال به شدت تکان خورد و هر کدام از ما به سويي پرتاب شديم.من احساس کردم سقفي بر سر ما فرو ريخت.اسماعيل را صدا کردم ولي جوابي نشنيدم... گردو خاک کمتر شد... دقت کردم ديدم اسماعيل آرام گرفته است»

و این چنین بود که ماه بدر به محاق رفته و به آرزوی دیرینه خویش رسید.

سفیر...
ما را در سایت سفیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6safeer4 بازدید : 220 تاريخ : پنجشنبه 27 دی 1397 ساعت: 10:30